کد مطلب:77550 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:126

خطبه 066-در معنی انصار











و من كلام له علیه السلام

فی معنی الانصار

یعنی از كلام امیرالمومنین علیه السلام است در مقصد انصار:

«قالوا: لما انتهت الی امیرالمومنین علیه السلام انباء السقیفه بعد وفاه رسول الله صلی الله علیه و آله، قال علیه السلام:

«ما قالت الانصار؟» قالوا: قالت: منا امیر و منكم امیر.»

گفتند اصحاب كه در وقتی كه رسید به امیرالمومنین علیه السلام خبرهای سقیفه ی بنی ساعده، یعنی صفه ای كه بنی ساعده همیشه در آن اجتماع می كردند، بعد از رحلت رسول خدا صلی الله علیه و آله از دنیا و جمع شدن مهاجرین و انصار در آن صفه و مشاجره كردن در امامت و بیعت با ابی بكر. گفت علیه السلام كه: چه چیز گفتند جماعت انصار؟ گفتند كه انصار گفتند كه از قبیله ی ما امیری تعیین می شود و از شما مهاجرین امیری دیگر تعیین شود.

قال:

«فهلا احتججتم علیهم بان رسول الله صلی الله علیه و آله، وصی بان یحسن الی محسنهم و یتجاوز عن مسیئهم؟»

یعنی گفت علیه السلام: پس چرا دلیل و برهان نگفتید بر آنها به اینكه رسول خدا صلی الله علیه و آله وصیت كرده است به اینكه باید احسان و نیكی كرده شود به نیكوكار ایشان و درگذشته شود از بدكردار ایشان.

قالوا: و ما فی هذا من الحجه علیهم؟ فقال علیه السلام:

«لو كانت الاماره فیهم لم تكن الوصیه بهم.»

یعنی گفتند اصحاب: و چه چیز است در این كلام رسول خدا صلی الله علیه و آله از حجت بر انصار؟

[صفحه 363]

پس گفت علیه السلام كه اگر امیر و خلیفه ی (انصار)[1] در انصار بود-رسول صلی الله علیه و آله وصیت ایشان را به دیگران نمی كرد و حال آنكه در نزد انصار مسلم است كه وصیت احسان و مراعات نیكان ایشان را به صحابه ی كبار، خصوصا به امیرالمومنین علیه السلام می كرد. و حدیث احسان به ایشان مروی است در صحاحین بخاری و مسلم. و وصیت رئیس به مرووس جایز باشد. پس ایشان صاحب امارت و خلافت نباشند.

ثم قال:

«فماذا قالت القریش»؟

قالوا: احتجت بانها شجره الرسول صلی الله علیه و آله. فقال:

«احتجوا بالشجره و اضاعوا الثمره.»

یعنی پس گفت علیه السلام: پس چه چیز گفتند قریش؟ گفتند كه حجت و دلیل گفتند بر حقیت خود از برای خلافت به اینكه شجره[2] و عشیره ی رسول صلی الله علیه و آله باشند، چنانكه رسالت در قریش متحقق شد، پس باید خلافت او نیز در قریش باشد. پس علیه السلام گفت[3] كه قریش متمسك شدند در احقیت به شجره و ضایع و مهمل گذاشتند ثمره ی شجره ی نبوت را كه اهلش باشند، پس احقیت هر گاه به تقریب عشیره بودن باشد، پس اهلیت و قرابت احق خواهد بود، پس تضییع حق آنها كردن خلاف حق باشد. یا اینكه ضایع كردند ثمره را، یعنی سنت و طریقه و قول او را، از قبیل آیه ی تطهیر و حدیث منزلت و نص روز غدیر و هكذا.

[صفحه 364]


صفحه 363، 364.








    1. در هر سه نسخه چنین است و انصار نخست لازم به نظر نمی رسد.
    2. ن و چ: ایشان شجره.
    3. ن: پس گفت: چ: پس او علیه السلام گفت.